در حال بارگذاری ...
جمعه 12 بهمن 1403

ما رایت الا جمیلا

 

 درک واقعی ازعاشورا چیست؟

 

 

 

 

«چشمی» که عاشورایی شد، فقط اشک نمی ریزد...نگاه بر هر گونه گناه را بر خود حرام می داند؛

«دستی» که عاشورایی شد، فقط سینه نمی زند...دستگیری از نیازمندان را بر خود واجب،
و دست اندازی به هر گونه گناه را بر خود حرام می داند؛

دست پاک دست حسینی است.

«قلبی» که عاشورایی شد، فقط داغدار نمی شود...آن قدر سرشار از عشق به تمام خوبی ها می شود،که درونش بدی ها جایی برای جولان نداشته باشند؛قلبی که تمام انسانهای دنیا در آن جای می گیردو بازهم جای خالی می ماند.

«فکری» که عاشورایی شد، فقط به مصیبت عاشورا نمی اندیشد...در مورد هدف و عظمت عاشورا فکر می کند؛ظلم را شناخته ظالم را می کوبد. 

«زبانی» که عاشورایی شد، فقط یا حسین نمی گوید...می کوشد تا به جز کلمات حسین گونه، کلامی نگوید؛کلامی که از دل برآید وبردل نشیند. 

«پایی» که عاشورایی شد، عاشورا را فقط در سال 61 هجری و کربلا را فقط در سرزمین نینوا نمی بیند...می کوشد تا هر لحظه و در هر مکان، گام های حسین گونه بردارد؛گام هایی که زخمها را بشویدوبه جایش مرحم بگذارد. 

«مصیبت» عاشورا اتفاق افتاد تا ما آن را «مصیبت» ندانیم بلکه عشق وآرمان مقدس و کشتی نجات انسانها بسازیم.

بارالها
کمک مان کن که نه فقط اسم حسین،  بلکه «رسم» حسین در تمام اعضا و جوارح مان جاری باشد...
کمک مان کن که نه فقط زبان مان، بلکه تمام اعضا و جوارح مان بگویند: یا حسین...


آمین یارب العالمین